دندون هفتم نلی جوووووووووووووووووونم
عروسک من مبارکت باشه مروارید هفتمی که خدای مهربون تو اون دهن
شیرینتکاشته تا بتونی به قول خودت هامَ های خوشمزه بخوری فدات بشم عروسک من این روزا خیلی ملوسک شدی ظهر میخواستم بخوابونمت رفتی
کنترل و اوردی میزنی رو سینت که یعنی برام نوحه بزار اخه اگه این روزا تموم
شه و دیگه تی وی نوحه نذاره من از کجام واسه تو نوحه بزارم اخرشم ی نوحه
با صدای اروم گذاشتم و همونطور که داشتی سینه میزدی دیدم دستای
قشنگ کوچولوت رو سینت مونده و رو پام خوابت برد انقدر احساساتی شدم
که هزار بار قربون صدقت رفتم اخه همه جوره تو عشقی تو روزای قبل تا بیدار
میشدی کنترل و میاوردی و میگفتی نانای اما الان تو این روزا فقط سینه میزنی
حتی وقتی ی پرچم هم میبینی شروع میکنی به سینه زدن و واقعا قیافت تو
هم میره ی جوری که انگار میفهمی چی به چیه.نلی نمیدونم تو اون دل
کوچیکت چی میگذره که اینجوری سینه میزنی نفس من نلی نازنازی من امروز واسه اولین بار تونستی با نی نوشیدنی بخوری اینم ی
حرکت جدید بود تو زندگیت نفس منننننننننننننننننن
دوست دارم ی سری عکسای متفرقه برات بزارم اینجا هم که میخوای پا تو دمپایی بابایی کنی مامان قربون این دستای کوچولوت بشه عروووووووووووووسک این عکسا واسه شبای عروسی عمو محسنه که خیلی خیلی هم خسته شده بودی عاشق چشاتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم مامان قربون اون معصومیتی بره که تو چشمای قشنگت موج میزنه خدایا هر چی بگم مرسی بازم کمه